مستانه

ساخت وبلاگ
نمی دونم چطوری براتون از حسی که دارم بگم. بسیار کم پیش میاد من انقدر توی اوج باشم. چند روز بود که کاملا در قعر هادس بودم. در قعر قعر هادس. به توصیه استاد از این حالت سعی نکردم بیرون بیام و اون تو موندم و سعی کردم آواز بخونم و بشینم تا هستی هدیه ش رو بهم بده و برگردم بالا. حالم طوری بود که یک روز اصلا سر کار نیومدم و روز بعد هم که اومدم عملا کاری نتونستم بکنم به جز چت با یکی از دوستان که البته بسیار مفید بود و خودش یکی از هدیه های هستی بود. مستانه...
ما را در سایت مستانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zand-mahasti بازدید : 41 تاريخ : دوشنبه 5 دی 1401 ساعت: 20:06

دلتنگ که میشود بی توجهی میکند دوستش که میدارم فراموشم میکند .... و رابطه از سردی اش یخ میزند این است ماجرای من و رفیق گله مندم ... مستانه...
ما را در سایت مستانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zand-mahasti بازدید : 40 تاريخ : دوشنبه 5 دی 1401 ساعت: 20:06

- آزموده را آزمودن خطاست. اگر کنجکاویم را مهار می کردم نیازی به رفتن نبود و من کنجکاویم را مهار کردم و جواب رد دادم. از این تصمیمم خوشحالم و دقیقا به همین خاطر می خواهم جمعه خیلی خوبی داشته باشم. - یکی از دوستان گفته این عکس را بردار زیاد شبیه خودت نیست. راست میگه؟ - من و تو در فضای کوچه بن بست می پوسیم من از اینسوی دیوار و تو از آنسوی دیوار لبان یکدگر را تلخ می بوسیم....... - نیکوس کازانتزاکیس در کتاب "گزارش به خاک یونان" می نویسد که شبی در کودکی، خواب مستانه...
ما را در سایت مستانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zand-mahasti بازدید : 40 تاريخ : دوشنبه 5 دی 1401 ساعت: 20:06

زن عشق می کارد و کینه درو می کند دیه اش نصف دیه تو ست و مجازات زنایش با تو برابر می تواند تنها یک همسر داشته باشد و تو مفتخر به داشتن چهار همسر هستی برای ازدواجش در هر سنی اجازه ولی لازم است و تو هر زمان که بخواهی به لطف قانون گذار می توانی ازدواج کنی... او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی.او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی. مستانه...
ما را در سایت مستانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zand-mahasti بازدید : 42 تاريخ : دوشنبه 5 دی 1401 ساعت: 20:06

باز هم تو آمدی، در دستهایت معجزه ای بود، لبهایت، نوبرانه تمام میوه های فصل بود و جاده... باز هم مرا میرنجاند! من در رنگ چشمهایت منجمد شدم و تو، بهار ماندگارت را خزان خطاب کردی! هنوز هم وقتی بی گدار به آب میزنم و دور از تمام چشمها عاشقت میشوم سرد میشوی و دوباره احساس میکنم کمرم شکسته است! مستانه...
ما را در سایت مستانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zand-mahasti بازدید : 39 تاريخ : دوشنبه 5 دی 1401 ساعت: 20:06

برای اینکه آدم بفهمد شغل مناسبش چیست باید کارهای مختلفی را امتحان کند و دست به تجربه های مختلفی بزند و وقتی این کار را کرد باید خوب نگاه کند ببیند کی و کجا احساس فوق العاده ای داشته است. باید ببیند کی و کجا کاملا ارضا شده است. آدم وقتی شغل دلخواهش را دارد از کارش خسته نمی شود و از آن لذت می برد. همه جانبه لذت می برد و به همین خاطر در آن کار مشخص موفق است و در آن رشد می کند... من امروز تجربه ای داشتم شبیه همین. مستانه...
ما را در سایت مستانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zand-mahasti بازدید : 37 تاريخ : دوشنبه 5 دی 1401 ساعت: 20:06

این نوشته را رو یکی از دوستان دوران دبیرستانم که یکی دو سالی هست از شوهرش جدا شده و باصطلاح "مطلقه" است، برام میل کرده. خواستم مفصل راجع به این موضوع بنویسم، اما دیدم نوشته "ناهید" خودش رساتر از اینهاست که من بخوام دردش رو که درد همه زنهای مثل اون تو ایرانه، فریاد کنم. خودتون زیر همین عکس که فکر میکنم یک جورائی نشانگر مظلومیت زن ایرونی هست، بخونید: یه مهمونی فامیلی بود . خیلی کم پیش میاد جایی برم مخصوصا اینطور مهمونی ها.. مستانه...
ما را در سایت مستانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zand-mahasti بازدید : 35 تاريخ : دوشنبه 5 دی 1401 ساعت: 20:06

نگاه کن تنهاییت را، نگاه کن. که پیچیده‌ای میان دو خط موازی... و نهایتا تعریف نمی‌شوی! اینجا، رسیدنت تنها گذار چشم بسته‌ایست از پشت حاکمیت این چند رنگ سرخ . در جنگ این عبور، حق با نبودن است... مستانه...
ما را در سایت مستانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zand-mahasti بازدید : 36 تاريخ : دوشنبه 5 دی 1401 ساعت: 20:06

سه هفته ای میشه که برگشتم ایران. تا پایان تعطیلات عید کریسمس میمونم. فعلا کارم شده ورق زدن دفتر خاطرات دوران کودکی و نوجوانیم. حالی کردم پریروز وقتی بارون میزد به دیوارای کاهگلی "سنگ پونزده" محله قدیممون تو قزوین و بوی کاه و خاک نم خورده، تموم وجودم رو پر کرده بود و منو به دورانی برد که کاش میشد دوباره برگشت به همون قدیما. دارم خاطراتم رو مرور میکنم. قاب خاک خورده و زنگار گرفته خاطراتمو دارم جلا میدم. مستانه...
ما را در سایت مستانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zand-mahasti بازدید : 24 تاريخ : دوشنبه 5 دی 1401 ساعت: 20:06

دلت مداد سیاه می خواهد که توی چشمت بکشی و بری پیشش روی یونیت بخوابی و اون هم موقع کار همه ش توی چشمهات نگاه کنه تا توی دهانت! و همینجور هفته ها بری و بیایی و اون تراش بده و قالبگیری کنه و تموم بعدازظهر ها از کار و زندگی بیافته (...!) تا به قول خودش یک لبخند زیباتر تحویلش بدی! پ.ن ۱: وقتی مریضش هستی خیلی جذاب تر می شه . شاید می دونه! پ.ن ۲: راستی چه چیزایی به سریع خراب شدن دندون کمک می کنه؟! مستانه...
ما را در سایت مستانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zand-mahasti بازدید : 37 تاريخ : دوشنبه 5 دی 1401 ساعت: 20:06